یک قناسه چی ایرانی که به زبان عربی مسلط بود اشک عراقی ها را درآورده
بود. با سلاح دوربین دار مخصوصش چند ده متری خط عراقی ها کمین کرده بود و
شده بود عذاب عراقی ها. چه می کرد؟
بار اول بلند شد و فریاد زد:« ماجد کیه؟» یکی از عراقی ها که اسمش ماجد بود سرش را از پس خاکریز آورد بالا و گفت: «منم!»
ترق!
ماجد کله پا شد و قل خورد آمد پای خاکریز و قبض جناب عزراییل را امضا کرد!
دفعه بعد قناسه چی فریاد زد: «یاسر کجایی؟» و یاسر هم به دست بوسی مالک
دوزخ شتافت!
چند بار این کار را کرد تا این که به رگ غیرت یکی از عراقی ها به نام جاسم
برخورد. فکری کرد و بعد با خوشحالی بشکن زد و سلاح دوربین داری پیدا کرد و
پرید رو خاکریز و فریاد زد: «حسین اسم کیه؟» و نشانه رفت. اما چند لحظه‌ای
صبر کرد و خبری نشد. با دلخوری از خاکریز سرخورد پایین. یک هو صدایی از
سوی قناسه چی ایرانی بلند شد: «کی با حسین کار داشت؟» جاسم با خوشحالی،
هول و ولا کنان رفت بالای خاکریز و گفت: «من!»
ترق!
جاسم با یک خال هندی بین دو ابرو خودش را در آن دنیا دید!
(کتاب رفاقت به سبک تانک صفحه 84)
پ.ن: قناسه چی همون تک تیرانداز خودمونه!
پ.ن: کلا حسین جماعت خطرناکه، مواظب خودتون باشید :دی
چطوری داش حسیننننننننننننن ؟؟؟
مخلصم!
آقا شما رفتی سربازی اومدی دیگه کم پیدا شدی :دی
سلام
همه اول فکر میکنند کبریت بی خطره
ولی هر چی اتیش زیر سر همون کبریت بی خطرست
شما نیز هم :دی
مخصوصا وقتی اتیش میگیری
ما هم نیمدیم ببینیم سراغی میگیری
دیدیم نه اونجورا هم که میگی فراموش کردن واست سخت نیست
سلام
ها؟
اولا حسن خطرناک بود اون بازنشسته شد نوبت حسین رسید!! تو یکی که کبریت بی خطری!! :دی :دی
اولا حسن اون موقع که خطرناک بود، با ما حسین ها هماهنگ کرده بود ما میدون رو داده بودیم بهشون! :دی
اشتباه همه همینه! آخه مگه کبریت بی خطر میشه؟! کبریته دیگه، آتیش بگیره آتیش داره دیگه! :دی
همه اول همین رو به من میگن، ولی بعدش میفهمن خطر دارم یا بی خطرم! :دی
خطرناکشم عشقه ;)
:)