::لحظه های دیوانگی::

آیاتی که به دلیل کمبود پیامبر به من نازل میشوند!

::لحظه های دیوانگی::

آیاتی که به دلیل کمبود پیامبر به من نازل میشوند!

۲۶۶ - آخیش!

بعد از یه صبح خیلی خیلی خوب که خیلی خوش گذشت، یه ورزش حسابی میچسبه! همچین ورزش کنی که همه عضله های بدنت بهت فحش بدن که مرتیکه برو یکم بخواب ما هم استراحت کنیم! عجب حالی/هالی داد!

پ.ن: صبح فوق العاده خوبی بود. یعنی خیلی خوش گذشتها. بعدشم حرف زدن در مورد صبح و اتفاقاتش که دیگه هیچی... مثل یه دسر توپ بود بعد از یه غذای حسابی! البته یه غذائی که تا بیام ایران گرسنه ام نگه داره که کلی کار داریم :دی خدا به دادت برسه :پی

پ.ن: روز خوبی بود. ولی دلتنگی بیشتر شد...

نظرات 3 + ارسال نظر
رز آبی 1388/08/06 ساعت 11:33 ب.ظ

سلام

خوبی ؟

اره خوبی (;

همیشه خوب باش (:

سلام.
خوب و دلتنگ :)

سوده 1388/08/06 ساعت 04:46 ب.ظ

:))
همون حالی درسته
خدا رو شکر که خوش گذشته :*

مگه میشد نگذره؟ :*

چیکار کردی شیطون!

کارهای خطرناک :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد