::لحظه های دیوانگی::

آیاتی که به دلیل کمبود پیامبر به من نازل میشوند!

::لحظه های دیوانگی::

آیاتی که به دلیل کمبود پیامبر به من نازل میشوند!

۲۹۹ - ...

امروز اگر دلیل برای سیگار نکشیدنم نداشتم، از روی این همه استرس خفه کرده بودم خودم رو!

نظرات 8 + ارسال نظر
پیمان طلوعی 1389/02/31 ساعت 07:03 ب.ظ

به طورکلی از داشتن ونوشتن از داشتن؛)
پیرشدیم.حوصله نوشتن و کامنت نیست.
شمادیگه نمی نویسی یا اینجانمی نویسی؟

نه، مینویسم، هروخ حسش بیاد

پیمان طلوعی 1389/02/27 ساعت 02:40 ب.ظ

می خوندم مطالبتو چند سال قبل که خودم وبلاگ داشتم.اما توبه کردم.

توبه؟ از خوندن مطالب من توبه کردی یا از وبلاگ داشتن؟ :دی

پیمان طلوعی 1389/02/15 ساعت 06:33 ب.ظ

من فکرکردم کامنتم نیومد.گفته بودم خسته عب نداره درمونده نشه آدم.یا یه چیزی مثل این.اومده بود پس؟

اومده بود، من خیلی وقت بود اینجا رو چک نکرده بودم!
بعد یه سوال، من شما رو میشناسم آیا؟!

پیمان طلوعی 1389/02/04 ساعت 08:43 ب.ظ

خستگی مهم نیست.درمونده نباشی.

سوده 1389/01/24 ساعت 05:42 ب.ظ

دونستن که می دونم، خواستم اگه میخوای حرف بزنی.
خواستم، به خاطر خودت.
هیچی نیست، همه چی درست میشه عزیزم. نگران نباش :*

نمیشه نگران نبود.
ایشالا

پیمان طلوعی 1389/01/24 ساعت 03:32 ب.ظ

سیگار خوبه! بکش!

نچ!

فکر کنم همون کافی باشه، نیست؟

سوده 1389/01/23 ساعت 11:50 ب.ظ

دلیل؟ اصلا چی شده که می خواستی سیگار بکشی؟ بعد چرا نکشیدی؟ کدوم استرس؟

حسین! چی شدی تو؟ :(

تنها کسی که میدونه توئی، تو چرا میپرسی؟
همه چی بهم ریخته، همه چی...
استرس داره داغونم میکنه. میخواستم اینجوری استرس رو یکم کم کنم. یادم افتاد یه دلیل محکم دارم که باعث بشه این کار رو نکنم. تنها دلیلم هم این بود که تو ازم خواستی دیگه نکشم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد