این بار من یکبارگی است
در عاشقی پیچیده ام
این بار من یکبارگی است
در عافیت پیچیده ام
دل را ز خود برکنده ام
با چیز دیگر زنده ام
عقل و دل و اندیشه را
از بیخ و بن سوزیده ام
در عاشقی پیچیده ام
در دیده من اندرا
وز چشم من بنگر مرا
زیرا برون از دیده ها
منزلگهی بگزیده ام
در عاشقی پیچیده ام
جیگر شما و اون عشق و عاشقیت :*
تو که جیگر دوس نداری. اون دفعه کشتی من رو تا 2تا سیخ جیگر بهت دادم
سنگین زدی تو شعر و شاعریا :دی
بالاخره عاشقیه و این چیزهاش دیگه