::لحظه های دیوانگی::

آیاتی که به دلیل کمبود پیامبر به من نازل میشوند!

::لحظه های دیوانگی::

آیاتی که به دلیل کمبود پیامبر به من نازل میشوند!

۲۴۷ - یه مشکل جدید!

از وقتی که یادم میاد،‌ همیشه این حافظه برام خوب کار کرده. هیچ وقت قیافه کسی یادم نمیرفت. هیچ وقت لیست خرید لازم نداشتم. وقتی یه بار از یه جائی رد میشدم، همیشه توی ذهنم میموند. هنوز که هنوزه، تمام خونه هائی وارده شدم بهشون، چه اتاقی کجاست و چه اتاقی چی توش بود رو یادمه! حتی خونه یکی از دوستای قدیمی بابا که فقط یکبار حدود ۱ ساعت اونجا بودم!

همیشه وقتی یه شماره ای رو میگرفتم تا وقتی که کار داشتم یادم میمونده! همیشه هم از این موضوع خوشحال بودم. بعد از این همه سال، برای اولین بار این چند وقت این مسئله داره عذابم میده. یه سری چیزهائی که نباید یادم بمونه یادم مونده. چیزهائی که میخوام فراموش کنم رو نمیتونم فراموش کنم.

کاش میشد یه تیکه از حافظه رو پاک کرد. کاش میشد مثل چتهای گوگل، بعضی چیزها Off the record باشه...

۲۴۶ - ...

به قول John توی Lost:

Trust is a hard thing to win back