یکسال پیش در چنین روزی، یک اتفاق خیلی خوب افتاد!
پ.ن: خب برادر من! چای تی-بگ(!) درست میکنی، نخش رو هم بهش وصل کن دست آدم نسوزه!
پ.ن: باز هم سفر... باز هم دلتنگی... باز هم هواپیما... باز هم نگرانی... سفر به سلامت...
پ.ن: یه لپ تاپ جلوت باشه با یه موس!
یه کامپیوتر هم سمت راست باشه با یه موس و کیبور وایرلس!
فقط اینکه کیس با مانیتور فاصله داشته باشه!
هی موس ها با هم قاطی میشن، موس کامپیوتر رو تکون میدی و کلیک میکنی که فایل روی لپ تاپ باز کنی!!
سلام چطوری من خوبم
یه سرویس راه انداختم خوشحال میشم تو هم عضو شی و ازش استفاده کنی
حیف که اینجا خانواده رد میشه!
(:
خسته نباشی (:
سلامت باشی :)
من یه ساعتم جمع کنم، بازم اینجوری نمی شه :دی
خودم برات جمع میکنم :*
میزت از میز من مرتب تره :دی
تو که میدونی صبحش یه نیم ساعتی داشتم مرتبش میکردم آخرش این بود که! ؛)
سربزن.
آها، شما! فکر میکردم :)
امان از دست این «باز» ها.
و باز هم دلتنگی.
شما؟!
وقت کردی یه دستی به سر و روی اونجا بکش شتر با بارش گم میشه!!! :دی
یکی از بچه های دفتر عربه، شترش رو آورده بود با بارش گم شد، ولی پیدا شد، گفتم بذارم هروقت دیگه پیدا نشد اون وقت یکم مرتب میکنم :دی
چرا موس لپ تاپو گذاشتی اونجا خوب؟معلومه قاطی میشه :پی
و کمپانی تاچ پد رو ساخت :دی
ایشالا به سلامتی میره و میاد. آیت الکرسی بخون که دلت آروم باشه
تاچ پد دیگه خیلی با کلاس میشه، به من نمیخوره :دی
خب بالاخره موسها باید دم دست باشن که بشه با جفتشون کار کرد! :دی
ایشالا...