::لحظه های دیوانگی::

آیاتی که به دلیل کمبود پیامبر به من نازل میشوند!

::لحظه های دیوانگی::

آیاتی که به دلیل کمبود پیامبر به من نازل میشوند!

۸۶- خطر غرق گرفگتی!

خسته شدم دیگه. همش فکر فکر فکر...چقدر باید فکر کنم، دیگه دارم واقعا توی افکار غرق میشم.
پ.ن: میشه یکی به من کمک کنه؟ به یک غریق نجات نیازمندیم!

۸۵- فیلم نامه!

ساعت ۱۰:۱۵ صبح، ایستگاه قطار:

This is the information centre of midland mainline, If you have enqury about timetable, press 1 now, otherwise keep holding the line

(صبر صبر صبر)
Please wait while we tranfer your call to customer service
.....................................................
Thank you for your pationce, your call will be anwered shortly
.....................................................
Thank you for your pationce, your call will be anwered shortly
.....................................................
(ساعت ۱۰:۳۰ صبح، ایستگاه قطار):
Thank you for your pationce, your call will be anwered shortly
.....................................................
(ساعت ۱۰:۴۰ دقیقه، ایستگاه قطار، من در آستانه قطع کردن تلفن!!)
؟Good morning, can i help you
!!!hmm, no thanks, I know 10:35 train is not coming

پ.ن: اون ".............." من داشتم صوت میزدم پای تلفن. البته همراه با آهنگ اونور خط!!
پ.ن: مرتیکه خنگ!! بعد از ۲سال، هنوز نمیدونی بشقابها کجاس؟ تو مثلا سال دومی؟ خنگ!!
پ.ن: اینجور که از شواهد پیداست، شاید از پست بعدی شاهد بازگشت دمکراسی باشیم!!