::لحظه های دیوانگی::

آیاتی که به دلیل کمبود پیامبر به من نازل میشوند!

::لحظه های دیوانگی::

آیاتی که به دلیل کمبود پیامبر به من نازل میشوند!

۴۲- گهی زین به پشت و بازم زین به پشت!!

خوش شانسی یعنی اینکه وقتی یه صفحه کامل گزارش نوشتی، باطری لپ تاپت تموم شه و تنظیماتش هم جوری باشه که خاموش بشه نه هیبرینیت...
خوش شانسی یعنی اینکه وقتی برای انجام یه کاری شیر یا خط میندازی، و با خودت شرط میکنی که اگر شیر اومد انجام میدم، اگر خط اومد باز هم انجام میدم، ولی اگر صاف وایساد انجام نمیدم و سکه همیجوری بره گوشه دیوار صاف وایسه...
خوش شانسی یعنی اینکه مامانت زنگ بزنه بگه غذا رو بذار تا ما میایم خونه، دستت بلرزه و یه خروار نمک بریزه توی لیوان آبی که باید بریزی روی مرغ...
خوش شانسی یعنی اینکه در رب بیفته توی لیوان، مخلوطی از آب و روغن و نمک و فلفل و  زغفرون...
خوش شانسی یعنی اینکه ورداری یه جوابیه سیاسی دو صفحه ای برای یکی توی سایت بنویسی و موقع ارسال، ERROR تحویلت بدن و وقتی هم BACK میزنی یه پیغام محکم بخوره توی صورتت که: The page has expired...
خوش شانسی یعنی اینکه...بازم بگم؟؟؟

الان عجیب احساس " خرشانس" یت میکنم!
البته مطمئنا بجز قسمت "شانس"!!!!!!

پ.ن: ۱۴ دیماه، روز جهاد کشاورزی، جهادش رو فاکتور بگیر،‌ بر تمام کشاورزان، مخصوصا اونائی که نمونه هم هستن مبارک باشه!!! چی به ما میرسه این وسط؟!!
یه "پ.ن" دیگه: الان فرداس، ولی فکر کنم بلاگ اسکای تاریخ امروز رو بزنه!!

۴۱- خواب سینمائی!

جات خالی دیشب، یه فیلم سینمائی اکشن خواب دیدم!!
از اینا که این میزنه دست اون و میشکنه و اون یکی با لانچیکو چشم اون یکی رو در میاره!
قسمت جالبش این بود که، نقش اول فیلم، که دست بر قضا آدم خوبه هم بود...وقتی فشنگاش تموم میشه، یه سامسونگ دی ۵۰۰ در میاره ( من نبودم که بابا، من کارگردان فیلم بودم!)‌ یه خشاب ۵تائی جا میزنه و میزن آدم بدا رو نابود میکنه! فکر کنم اسپانسر فیلم سامسونگ بوده!

پ.ن: برای خالی نبودن عریضه!