::لحظه های دیوانگی::

آیاتی که به دلیل کمبود پیامبر به من نازل میشوند!

::لحظه های دیوانگی::

آیاتی که به دلیل کمبود پیامبر به من نازل میشوند!

۷۲- Good night

Wake up-
No, I'm still tired-
 Dude, get up, lecture is over-

۷۱- Confused

من الان یکم مخم به هم ریخته. از دیروز تا حالا هر چی هی به خودم میگم:
بهش فکر نکن، حتما چیز مهمی نبوده!
بهش فکر نکن، حتما چیز مهمی نبوده!
بهش فکر نکن، حتما چیز مهمی نبوده!
بهش فکر نکن، حتما چیز مهمی نبوده!
بهش فکر نکن، حتما چیز مهمی نبوده!
بهش فکر نکن، حتما چیز مهمی نبوده!
بهش فکر نکن، حتما چیز مهمی نبوده!
.
.
.
ولی ذهنم مشغوله. توی بد موقعیتی گیرم الان.
نمیدونم چیکار میشه کرد...نمیدونم چیکار باید بکنم!
نمیدونم چیکار میتونم بکنم!
دیگه دارم خسته میشم...میخوام همه چی زود تموم بشه!
همه چی...حتی دنیا...همه چی همه چی...
خب آخه منم تا یه حد میتونم تحمل کنم دیگه.

پ.ن: اینا رو همینجوری نوشتم!
یکی دیگه: کسی نمیدونه توی این خراب شده چجوری میشه انگلیسی تایپ کرد؟
یکی دیگه دیگه: وسط نوشتنم باحاله،
امتحان کن یه بار!