::لحظه های دیوانگی::

آیاتی که به دلیل کمبود پیامبر به من نازل میشوند!

::لحظه های دیوانگی::

آیاتی که به دلیل کمبود پیامبر به من نازل میشوند!

۷۰- یادبود

هفتم اسفند
دقیقا ۲ سال پیش:
 ساعت ۸:۳۰ صبح صبح به وقت تهران،
فرودگاه مهرآباد.
ساعت ۱۱:۳۰صبح به وقت لندن،
پام رو توی این زمین کذائی گذاشتم.
خوشحالم؟
آره خب هستم، اگر اینجا نمی اومدم،
خیلی اتفاقا نمی افتاد.
ناراحتم؟
آره خب هستم، اگر اینجا نمی اومدم،
خیلی اتفاقای دیگه نمی افتاد.
شد ۲ سال....هفتم اسفند.

پ.ن: کمتر، ولی هنوز نگرانم!

۶۹- الان...

نگرانم...
نگرانم...
نگرانم...
نگرانم...
نگرانم...
نگرانم...
نگرانم...
نگرانم...
نگرانم...
نگرانم...
نگرانم...
نگرانم...
نگرانم...
نگرانم...
نگرانم...
نگرانم...
بخدا نگرانم!