::لحظه های دیوانگی::

آیاتی که به دلیل کمبود پیامبر به من نازل میشوند!

::لحظه های دیوانگی::

آیاتی که به دلیل کمبود پیامبر به من نازل میشوند!

۱۴۲- بدون عنوان!

این دنیای مجازی از بعضی لحاظ -خیلی- خیلی شبیه دنیای واقعیه.
یه چند سالی توی دنیای واقعی، مراسم محرم به شکل فوق العاده جالبی -!!- برگذار میشه. یادمه یه بار که محرم بود، توی خیابون یه دسته دیدم پشت یه وانت، یه سیستم آهنگ گذاشته بودن و کیبورد-!- و یکی هم داشت با ریتم آهنگ میخوند!

از یه چیزی که خیلی بدم میاد، آهنگهای تندی هست که برای امام حسین و حضرت عباس -و کلا ائمه- میخونن. بابا آخه هر چیزی یه جائی داره یه حرمتی داره!

توی دنیای مجازی هم همینه. یه سری هستن که خیلی کارشون درسته و التماس دعا! یه سری هستن کاری به کار کسی ندارن. محرم و غیر محرم نمیشناسه و کار خودش رو انجام میده، ولی کاری به کار کسی هم نداره.
یه سری هستن، طرفهای محرم که میشه مثل وقتهائی که آدم جلوی یه چیزی کم میاره شروع میکنه دری وری گفتن، اینها هم همینطورن. آدم دلش برای اینجور ملت میسوزه. بخاطر اینکه این لندگان خدا، نه تنها یه چیزی رو درک نمیکنن و نه تنها به اعتقادات بقیه هیچگونه احترامی نمیتونن بذارن، آدم دلش میسوزه که کم میارن و با این کارهای مسخره و بی معنی مثل آدمی میمونن که توی باتلاق گیر کرده و با دست و پا زدن میخواد بیاد بیرون ولی بیشتر میره پائین! فکر کنم توی سوره روم هست که میگه: «و خداوند کافران را هدایت نمیکند» دل آدم براشون میسوزه.

پ.ن: تا آخر محرم هنوز مونده. آی مرتیکه.... آدم باش
پ.ن: خداجون نوکرتم، تو که این همه کارت درسته، مجبور بودی زمین رو گرد بیافرینی که این همه اختلاف زمانی پیش بیاد؟!

۱۴۱- اسئلک الامان...

طبل عزا را بنواز ای فلک
               خیمه خورشید سوخت