::لحظه های دیوانگی::

آیاتی که به دلیل کمبود پیامبر به من نازل میشوند!

::لحظه های دیوانگی::

آیاتی که به دلیل کمبود پیامبر به من نازل میشوند!

۳۰۷ - جو!

بچه پررو! یادش رفته بعد ۲ سال که گواهینامه گرفته بود هنوز من مینشستم کنار دستش که رانندگی کنه. بعد حالا واسه من شاخ شده که بذار اولین باری که میشینی پشت ماشین من باشم، خیالم راحتتره! بدجور جوگیر شدی برادر من! فنتول بچه نگران رانندگی منه! تورو خدا ببین کار ما به کجا رسیدی که این بچه سوسول میخواد به من رانندگی توی جاده یاد بده!!!!

۳۰۶ - Diversion

یه چند وقتی بود حوصله نوشتن نداشتم. یعنی کلهم حوصله هیچی نداشتم، وبلاگ نوشتن که دیگه جای خود دارد! ولی خب الان چون دارم سعی میکنم حواس خودم رو از این دلتنگی پرت کنم!!

چند وقت پیش یادم نیست به چه مناسبتی رفته بودیم یه جا بشینیم یکم حرف بزنیم. رفتیم یه بار، یارو اومد سفارش بگیره:

- I'll have a mojito without alcohol. 

- Mojito without alcohol?
- Yea.
- Hmm, so water, lime, mint, and ice?
- Yep, sounds about right

قیافه یارو رو شده مثل این اغذیه فروشی ها که بری بگی مثلا یه پرس شیشلیک میخوام!